زیرپا کشیدن

زیرپا کشیدن مصدری مرکب است که به‌صورت خوانده می‌شود. این واژه در مفهوم اصلی خود به‌معنای وادار کردن فردی به اقرار و اعتراف، بدون استفاده از روش‌های خشن یا فشار آشکار است. برای نمونه، هنگامی که سارقی با به‌کارگیری ظرافت و تدبیر، در گفت‌وگو چنان گرفتار می‌شود که ناگزیر به اعتراف می‌گردد، از این اصطلاح استفاده می‌شود. در متون کهن و فرهنگ‌های لغت، از جمله آنندراج و ناظم‌الاطباء، این واژه با تعابیری همچون به اقرار آوردن یا به حیله و تدبیر از کسی اقرار گرفتن شرح داده شده است. در این معنا، زیرپا کشیدن نوعی کشف نهانی‌ها و رازهای فرد از طریق گفت‌وگوی هوشمندانه و به‌کارگیری فریب پنهان است. بنابراین، زیرپا کشیدن در کاربرد اصلی خود، نه تنها به معنای تسلیم کردن فیزیکی نیست، بلکه اشاره به مهارتی کلامی و روانی دارد که طی آن، با پیچاندن طرف در گفت‌وگو و استفاده از ظرافت‌های زبانی، حقیقت از وی استخراج می‌شود. این اصطلاح نشان‌دهنده‌ی ظرافت و تیزهوشی در فرایند اقرارگیری است.

لغت نامه دهخدا

زیرپا کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) به اقرار آوردن کسی را بی هدهده و سیاست، مثلاً دزدی باشد و اورا بلطائف الحیل بسخن پیچانده به اقرار آرند. ( از آنندراج ). به اقرار آوردن و به حیله و تدبیر از کسی اقرار گرفتن. ( از ناظم الاطباء ). از زبان کسی به حیله وفریب نهانی های او را کشف کردن. ( از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به ماده قبل و بعد شود. || در بهار عجم و آنندراج این کلمه «معروف » معنی شده و بیت زیر از حافظ شاهد آن آمده است که ظاهراً باید«دامن کفن زیر پای خاک کشیدن » را ترکیبی بشمار آوردو آن را مردن و یا بگور رفتن معنی کرد:
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت.حافظ.

فرهنگ فارسی

با قرار در آوردن کسی را بی هدهده و سیاست مثلا دزدی باشد و او را بلطائف الحیل سخن پیچانده به اقرار آرند.

جمله سازی با زیرپا کشیدن

نیست صائب هر که را از شوق در سر آتشی خار صحرا، خواب مخمل زیرپا کی می شود؟
شمع یکسر اشک و آه خویش با خود می برد هم به زیرپای ما ماند آنچه از ما باز ماند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال درخت فال درخت فال چای فال چای فال نوستراداموس فال نوستراداموس