زیت ریاح

لغت نامه دهخدا

زیت ریاح. [ زَ / زِ ت ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) طراثیث است. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به طراثیث شود.

فرهنگ فارسی

طراثیث است

جمله سازی با زیت ریاح

ریاح فضل تو اکنون ز روح‌بخشی خاص بهار تازه بپرورد وگل به بار آورد
چو بزمش بوی خوش را ساز دادی صبا وام ریاحین باز دادی
از جمله سوابق اجرایی حسن ریاحی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:
این ریاحین ز قاف روید و بس کش نیاری تو در شمارهٔ خس
سور نوروز دمیدند، بده ساقی می آمد اموات ریاحین به در از هر اجداث
بسته است این چنین به باغ آئین شسته است از رخ ریاحین گرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جزئیات
جزئیات
شروع
شروع
تازه
تازه
جسور
جسور