رای غایبان

فرهنگستان زبان و ادب

رأی غایبان
{absentee vote, absentee ballot} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] رأی کسانی که به دلایل مجاز نمی توانند در روز انتخابات در پای صندوق رأی حاضر شوند

جمله سازی با رای غایبان

فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا روز غدیرخم، علی را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟»
گواهی بر مقامی ده که آنجا حاضران یابی سخن کز غایبان گویی بلا بینی جدایی را
هست چشم حاضران در شرق بر آثار او هست گوش غایبان در غرب بر اخبار او
غایبان گر در حضور ما سخن‌ها گفته‌اند نیست ز ایشان رنجه‌ای، معذور می‌دانیم ما
فرمود: «شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا روز غدیرخم، علی را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟»
نوالة شرف از غایبان دریغ مدار چو در سرای کرم خوان عام بنهادی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کص
کص
متعبد
متعبد
تراشیدن
تراشیدن
گده
گده