کدخدای وهم تاکی نبشتن خانه جز بام و در آیینه نیست
هر دبیری را که فرمایم نبشتن نامهای پیش او جز شرح حال خویش ننویسد دبیر
بس از تفت دلم بگداختی باز قلم کار نبشتن ساختی باز
خو کرده به کوه و دشت گشتن جولان زدن و جهان نبشتن
به هر دل کهبد پاک، کشتن گرفت در آن هرچه دید آن نبشتن گرفت