ذات لیله

لغت نامه دهخدا

( ذات لیلة ) ذات لیلة. [ ت َ ل َ ل َ تِن ْ ] ( ع ق مرکب ) شبی. ( قاضی بدر محمدخان دهار ). در شبی. ( مهذب الاسماء ). شبی از شبها.

فرهنگ فارسی

شبی. در شبی. شبی از شبها.

جمله سازی با ذات لیله

او در سال ۱۳۱۰ در لنگرود متولد شد و به گیلکی و فارسی اشعار جالبی سروده‌ است. وی کتاب مثل‌ها و اصطلاحات گیل و دیلم و فرهنگ فارسی به گیلکی گیل و دیلم را تألیف نموده و خونینه‌های تاریخ دارالمرز را گردآوری و تنظیم نموده‌است. شعرهای معروف گیلکی وی لیله‌کو (منظومه) و يه شو بئشوم روخئونه (منظومه) است.
بود از بهر سالک لیله‌القدر تجلی خاصش از حق شد چه درصدر
از دیگر قله‌های بلند آن می‌توان به پریز در شهرستان دورود، هشتاد پهلو در بخش پاپی، لیله در شهرستان اندیکا اشاره کرد.
در این شب شد هلال رهروان بدر از آن تعبیر شد بر لیله‌القدر
از دیگر قله‌های بلند آن می‌توان به پریز در شهرستان دورود، هشتاد پهلو در بخش پاپی، لیله در شهرستان اندیکا اشاره کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آویزون
آویزون
ارین
ارین
بررسی
بررسی
نجات
نجات