دیر ساختن

لغت نامه دهخدا

دیر ساختن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) دیر ترتیب دادن. دیر تهیه کردن:
با همه زیرکی و استادی
دیر سازم و لیک بد سازم.علی تاج حلوایی.

فرهنگ فارسی

دیر ترتیب دادن. دیر تهیه کردن.

جمله سازی با دیر ساختن

بگفت آری بباید ساختن زود چنان قصری که شاهنشاه فرمود
يعنى مبعوث ساختن پيامبران و برانگيختن جانشينان آنها براى نشر دعوت حق در برابرقدرت او ساده و آسان است.
این افراد برای روشن ساختن موضوعات علمی برای مخاطبان زیاد، خارج از چارچوب برنامه آموزشی دولتی، ممکن است از تمام رسانه‌های ممکن استفاده کنند، مانند کتاب، مجلات، لوح فشرده، برنامه‌های تلویزیونی، فیلم، وبلاگ، صفحات وب پادکست و همچنین سخنرانی‌های عمومی در مؤسسات آموزشی و نمایشگاه‌ها یا در موزه‌ها.
دل مصفا کرده‌ای باید به حیرت ساختن بیشتر آیینه می‌گردد به روشنگر طرف
حنين كه آزاد مرد مسلمان بود، با اشتياق تمام زندان را بر ساختن داروى زيان آور ترجيحداد، به اين ترتيب به فرمان مطيع متوكل او را زندانى كردند، اين دانشمند يكسال تمام در زندان بود، ولى در همان زندان به مطالعه و نوشتن و ترجمهاشتغال داشت، و خوشحال بود كه به خاطر تركعمل ناجوانمردانه به زندان افتاده است، از اين رو باكمال ميل، رنجهاى زندان را بر خود هموار مى كرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز