دیانت داری

لغت نامه دهخدا

دیانت داری. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) دینداری. عدالت و صداقت و راستی و پرهیزگاری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

دینداری.

جمله سازی با دیانت داری

یغیشه وارداپت آورده که یزدگرد تمام دین‌های کشور خود را مطالعه کرد و آن‌ها را با دیانت زردشتی سنجید و آیین مسیحی را هم فرا گرفت و از گفته‌های اوست که.
مالت بود از وارث، از آن رو نکنی صرف ای خواجه ممسک، به تو ختم است دیانت
ای بقوت چون زمانه، ای بحجت چون خرد ای به نیکی چون دیانت، ای بپاکی چون روان
برخی از افراد، دیانت بهائی را نیز به اشتباه از ادیان ابراهیمی می شمارند؛ ولی در حقیقت، بهائیت از ادیان ایرانی بوده و هیچ ارتباطی به ادیان ابراهیمی ندارد.
برِشنوم یا برِسنوم؛ از جمله مراسم مذهبی و از آیینهای غسل و تطهیر در دیانت زرتشت است که با ادرار گاو (گمیز)،گرد وغبار و آب به مدت ۹ شب انجام می شد و به《برشنوم نه شب》 معروف بوده است
از دیدگاه این دیانت، نماز و روزه مسئولیتی شخصی بوده و بنا به درجه تعلق و محبت و ایمان فرد نسبت به بهاءالله انجام می‌گیرند و هیچ‌کس یا هیچ موسسه‌ای حق نظارت و مداخله در آن را ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز