خزانه العرب

لغت نامه دهخدا

( خزانةالعرب ) خزانةالعرب. [ خ ِ ن َ تُل ْ ع َ رَ ] ( اِخ ) لقب بصره. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

لقب بصره

جمله سازی با خزانه العرب

خزانه امپراتوری نیز فاقد ابریشم بنفش است، بنابراین من دوباره از فروشگاه‌های خود برداشتم.
ابن مسعود از طرف عثمان سرپرست بيت المال در شهر كوفه بود. وقتى وليد به كوفهآمد اين والى جديد كوفه روى محاسبات خودش مى خواست از اين خزانه دار دولت در كوفهاستفاده كند. از اين رو مقدارى مال از ابن مسعود قرض گرفت.
سیاه مستی چشم از شرابخانه کیست؟ عقیق چهره و لعل لب از خزانه کیست؟
از بهر حفظ، سیم و زر بی ثبات را بهتر ز دست و دامن سایل خزانه نیست
خزانه ایست خلل یافته، سرای حدوث قدم سراست، که هرگز خلل بدو نرسید
۲۹ آوریل ۱۴۲۹: ژان به نزدیکی شهر اورلئان رسیده و برای نخستین بار، ژنرال فرانسوی، ژان دو دونوآ را ملاقات کرد. او در تاریکی شب وارد شهر اورلئان شده و در منزل خزانه‌دار دوک اورلئان اقامت گزید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال چای فال چای