خارای عتابی

لغت نامه دهخدا

خارای عتابی. [ ع َت ْ تا ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) قسمی از بافته ابریشمی مخطط باشد منسوب بعتاب نام بافنده آن:
جیب من بر صدره خاراعتابی شد ز اشک
کوه خارا زیر عطف دامن خارای من.خاقانی.

فرهنگ فارسی

قسمی از بافته ابریشمی مخطط باشد منسوب بعتاب نام بافنده آن.

جمله سازی با خارای عتابی

از آتش هجران تو بگداخت جهانی واندر دل خارای تو یک ذرّه اثر نیست
خارای کوه آستر و ابر ابره است وز برف پنبه زد فلک اندر میان آن
صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی بی موجه الم نیست، خارای زندگانی
خیری خور بردمید از دل خارای کوه مرغ چمن برکشید زمزمه ی خار کن
خارادل است یار، دلی کاندهش کشد آن را تو دل مگوی که خارای دیگرست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سعادت
سعادت
چیست
چیست
نسل
نسل
یوخ
یوخ