خار انداز

لغت نامه دهخدا

خارانداز. [ اَ ] ( نف مرکب، اِ مرکب ) نوعی از خارپشت است که خارهای خود را مانند تیر اندازد. به عربی قنفذ گویند. ( آنندراج ). نوعی خارپشت است. ( برهان قاطع ). همان چوله است که خار ابلق اندازد و خاردار نیز گویند. ( انجمن آرای ناصری ). تشی. ( رجوع به تشی شود ). همان اُسقُر است که خارهای ابلق دارد و هر که قصد او کند بسوی او آن خارچون تیر اندازد. ( فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ عمید

= خارپشت

فرهنگ فارسی

(صفت اسم ) نوعی خارپشت که خارهای خود را مانند تیر اندازد قنفذ.

جمله سازی با خار انداز

قرص خور از هراس سپر نیز بفکند آنجا که یافت تیغ سر انداز تو، فسان
اگر چه مست و خرابم، تو نیز لطفی کن نظر بر این دلِ سرگشتهٔ خراب انداز
شمع و گل ارزانی پروانه و بلبل اسیر ما و استغنای صیاد شکار انداز خویش
نتوان تاخت به انداز دماغ مستان بال شوقی مگراز نشئه به صهبا بخشند
آسمان در صف جنگش سپهی تیر انداز آفتاب از پی فتحش سپری تیغ زن است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز