لغت نامه دهخدا
جفنگ گفتن. [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] ( مص مرکب ) یاوه گفتن. سخنان لغو و بی پایه گفتن. یاوه سرائی. هرزه درایی. ژاژخایی. بیهوده گفتن. لغو گفتن. حرفهای مهمل و لاطائل زدن. رجوع به ژاژخایی شود.
جفنگ گفتن. [ ج َ ف َ گ ُ ت َ] ( مص مرکب ) یاوه گفتن. سخنان لغو و بی پایه گفتن. یاوه سرائی. هرزه درایی. ژاژخایی. بیهوده گفتن. لغو گفتن. حرفهای مهمل و لاطائل زدن. رجوع به ژاژخایی شود.
( مصدر ) یاوه گفتن بیهوده گفتن.
💡 در روايت است كه حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام ) به حواريون خود،دستور ((صوم سكوتى )) داد كه افطار آن ((موت )) باشد! ما از بس جفنگ مى گوييم، دلمان را زنگ فرا گرفته است ! باز در روايت است كه حضرت آدم عليه السلام، با عدهاى از اولادش نشسته بود و همه مشغول و سرگرم حرّافى و صحبت بودند، يكى از ايشانپرسيد كه شما چرا سخن سخن نمى گوييد، شما هم حرفى بزنيد! حضرت آدم عليهالسلام فرمود: ما كه از بهشت خارج شديم، خدا وعده اى داد كه اگر مى خواهيد دوباره بهبهشت، بازگرديد، از راه ((سكوت )) برگرديد!(136)
💡 میزبانهای وب و اپراتورهای وبسایت با سعی کردهاند با وضع محدودیتهایی، به ارسالکنندگان هرزنامه پاسخ دهند. این موضوع منجر به مبارزه مداوم بین آنها و ارسالکنندگان هرزنامه شدهاست که در آن سازندگان رباتهای جفنگنگار راههای جدیدی برای فرار از ممنوعیتها و برنامههای ضد هرزنامه پیدا میکنند و میزبانها نیز به دنبال ایجاد راههای جلوگیری بیشتری هستند.