بنو جعده

لغت نامه دهخدا

بنوجعده. [ ب َج َ دَ ] ( اِخ ) قبیله ای است از اولاد جعدةبن کعب بن ربیعه. از آن قبیله است: نابغه جعدی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

قبیله ایست از اولاد جعده ابن کعب ابن ربیعه از آن قبیله است نابغ. جعدی.

جمله سازی با بنو جعده

اين برخورد بين عتبه و جعده، نشانگر اعتقاد قوى، ايمان راسخ و بزرگوارى جعده وشجاعت و جوانمردى اوست كه اين گونه برادر معاويه را رسوا كرد و به ذلت كشاند كهتا خيمه معاويه اين گونه گريخت.
امام صادق (ع ) درباره اشعث و خاندان او مى فرمايد: اشعث بن قيس در ريختن خون حضرتعلى (ع ) شركت داشت و دخترش، جعده، امام حسن (ع ) را مسموم كرد و محمّد، فرزندش درريختن خون امام حسين (ع ) شريك بود. (762)
آرى جعده هميشه همراه على (ع ) بود. در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان، امّكلثوم پيشنهاد كردكه جعده بن هبيره به جاى حضرت نماز بخواند (728)
برخی نقل کرده‌اند که او به خاطر کینه ای که به دل داشت این کار را کرد اما مادلونگ اسلام‌شناس آلمانی (زاده ۱۳۰۹ش) معتقد است تلاش معاویه برای ولایتعهدی یزید، روایات مسموم شدن حسن به تحریک معاویه و به دست جعده را تأیید می‌کند.
نيز يحيى بن جعده روايت نموده كه عمر خواست ((سنت )) را بنويسند، ولى بعد به نظرشرسيد كه نبايد آن را نوشت. سپس به شهرها نوشت، اگر كسى حديثى را نوشته استبايد آن را از ميان ببرد.
13 - وفد جعدة بن كعب: (رقاد بن عمرو) از سوى (بنى جعده ) نزدرسول خدا آمد و اسلام آورد و رسول خدا در (فلج ) آب و زمينى به او داد و براى وىسندى نوشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لطیف یعنی چه؟
لطیف یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز