بزهمند شدن به معنای ارتکاب به گناه، خطا یا تخلف است. این واژه در متون مختلف به معانی مانند عنت، حنث و اثم نیز اشاره دارد. همچنین به معنای گناهکار شدن و تحرج نیز به کار میرود. در دینهای ابراهیمی، گناه یا معصیت به معنای نقض اراده و قوانین الهی است و در اصطلاح مذهبی به معنای نافرمانی از دستورات خداوند تلقی میشود. پیروان برخی از این ادیان بر این باورند که انسان عواقب گناه خود را یا در این دنیا یا در دو جهان (این دنیا و جهان آخرت) تجربه خواهد کرد. گناه به معنای نافرمانی از دستورات خداوند است و به عبارت دیگر، انجام عملی که خداوند از آن نهی کرده یا ترک عملی که به انجام آن فرمان داده است. گناهان به دو دسته کبیره (بزرگ) و صغیره (کوچک) تقسیم میشوند. گناه کبیره به گناهی اطلاق میشود که در قرآن یا روایات به بزرگی آن اشاره شده یا برای مرتکب آن عذاب وعده داده شده است؛ مانند شرک، افترا به خداوند، ظلم، قتل نفس، زنا، خوردن مال یتیم و رباخواری. بر اساس آموزههای دینی، برخی گناهان پیامدهای خاصی دارند، از جمله از دست دادن نعمتها، از بین رفتن آبرو و تسریع در مرگ.
بزه مند شدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه بزه مند شدن
مسکین دل زارم هدف تیر بلا گشت آندم که کمان خم ابروت بزه شد
بکوتاه دستان مشو بدگمان خدنگم بزه بین، زهم در کمان!