بزرگ سپل

لغت نامه دهخدا

بزرگ سپل. [ ب ُ زُ س َ پ َ ] ( ص مرکب ) جمل عیثوم؛ شتر بزرگ سپل. ( یادداشت دهخدا از منتهی الارب ). و رجوع به سپل شود.

فرهنگ فارسی

جمل عیثوم شتر بزرگ سپل.

جمله سازی با بزرگ سپل

چو آگاهی به لشکرگاه بردند بزرگان شاه را آگه نکردند
فَأَلْقی‌ عَصاهُ عصای خویش را بیوکند فَإِذا هِیَ ثُعْبانٌ مُبِینٌ (۳۲) چون بنگریست آن ماری بود بزرگ آشکارا.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
سلیقه
سلیقه
عضو
عضو
فال امروز
فال امروز