لغت نامه دهخدا
بخاری سازی. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) ساختن بخاری. بخاری ساختن. عمل بخاری ساز. || ( اِ مرکب ) جای ساختن بخاری.
بخاری سازی. [ ب ُ ] ( حامص مرکب ) ساختن بخاری. بخاری ساختن. عمل بخاری ساز. || ( اِ مرکب ) جای ساختن بخاری.
ساختن بخاری بخاری ساختن.
💡 چو ناخن نیز نگذارد تو را عشق روا باشد که آن سر را بخاری
💡 به عاقبت ز سر خاک تو برآید خار اگر تو خاره بخاری به نیزه و زوبین
💡 نیست بر مجمر حسن تو بخوری ز وفا تو همان شیوه ی خوبان بخاری داری
💡 چو عشقش برآرد سر از بیقراری تو را کی گذارد که سر را بخاری
💡 جستند درین، هر کسی طریقی این رفت به ایوان و آن بخاری