لغت نامه دهخدا
بجه رفک. [ ب ُ ج َ رِ ف َ ] ( اِخ ) ضبط عربی نام شهری است تجارتی در یوگوسلاوی که صلح میان ترکیه و اتریش بسال 1716-1718 م. در آنجا واقع است. ( از اعلام المنجد ).
بجه رفک. [ ب ُ ج َ رِ ف َ ] ( اِخ ) ضبط عربی نام شهری است تجارتی در یوگوسلاوی که صلح میان ترکیه و اتریش بسال 1716-1718 م. در آنجا واقع است. ( از اعلام المنجد ).
ضبط عربی نام شهری است در یوگوسوی که صلح میان ترکیه و اتریش بسال ۱۷۱۸ ۱۷۱۶ در آنجا واقع شد.
💡 دلم از چشم تو دارد بجهان چشم عنایت وه که بیمار طلب کرده زبیمار دوا را
💡 تابستان سال 1335 ق. برابر با 1293 ش. نوزادى در خانه محقر حاج عباس درآذرشهر ديده بجهان گشود.
💡 نگرانى نمرود بيشتر شد و دستور داد مراقب زنان باردار باشند و هر نوزاد پسرى كهقدم بجهان ميگذارد، بلافاصله او را بكشند.
💡 دل در بر من نیست ندانم که کجا شد یارب بجهان در دل من نام و نشان داشت؟
💡 خواهم تو بمانی بجهان خرم و جاوید پاینده همی تا که جهان دایم بر پاست
💡 هیچ مرکب بجهان لایق این میدان نیست بر براق تن از آن روی سوار آمده ایم