لغت نامه دهخدا
( آورید کردن ) آورید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ( شاید از: آب + رُفت ) آورود کردن. اُرید کردن. رود کردن. روده کردن. تمام برکندن پَر مرغ کشته. || در آب جوشان نهادن حیوانی کشته تا پر یا پشم آن را آسان توان باز کردن.
( آورید کردن ) آورید کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ( شاید از: آب + رُفت ) آورود کردن. اُرید کردن. رود کردن. روده کردن. تمام برکندن پَر مرغ کشته. || در آب جوشان نهادن حیوانی کشته تا پر یا پشم آن را آسان توان باز کردن.
( آورید کردن ) ( مصدر ) آورید کردن ارودکردن روده کردن.
💡 اگر اوراسیل به دئوکسیریبوز متصل شود دئوکسی اوریدین تولید میشود. اوریدین منو فسفات سنتاز آنزیمی است که تشکیل اوریدین منوفسفات را کاتالیز میکند.
💡 نقص در آنزیم اوریدین منو فسفات سنتاز.
💡 نقص در آنزیم اوریدین دی فسفات ان استیل گلوکزآمین ۲ اپی مراز.
💡 حالت ترمودینامیکی به شاخص از ماده در یک سیستم باز یا بسته را حالت ترمودینامیکی گفته می شود. که با مشخص شدن دو پارامترهای زیر می توان بقیه مقادیر را به دست اورید.