اندک نگرش

لغت نامه دهخدا

اندک نگرش. [ اَ دَ ن ِ گ َ رِ ] ( ص مرکب ) آنکه بحسابهای بسیار کوچک نیز دقت کند. آنکه از مال بسیار قلیل نیز صرف نظر نتواند کرد. اندک بین. کم بین. تنگ چشم. لله وین. چس خور. سیاه کاسه. ( یادداشت مؤلف ):
بسیار زیان باشد اندک نگرش.فرخی.اندک نگرش نیست که اندک نگرش کس
درصدر بزرگان همه ذل است و هوان است.منوچهری.تا گشتم دور دورم از خواب و خورش
بسیار زیان باشد اندک نگرش.( منتخب قابوسنامه ص 178 ).

فرهنگ فارسی

آن که به حسابهای بسیار کوچک نیز دقت کند. آن که از مال بسیار قلیل نیز صرف نظر نتواند کرد. اندک بین. تنگ چشم.

جمله سازی با اندک نگرش

بی ادب خود را به اندک فرصتی سازد هلاک بیستون از جا برفت و کوهکن از پا فتاد
آنیلی در طول سال‌های جنگ جهانی اول و سپس جنگ جهانی دوم شرکت فیات را مدیریت نمود و در سال ۱۹۴۵ اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم در سن ۷۹ سالگی درگذشت.
بماندند اندکی ارواح بر جای که ایشان را نماند از هیچ سو رای
دین و دل و سرباختن اندر کف پائی اندک بود ای کار که بسیار نباشد
این بازداشت‌ها اندکی پس از آن انجام گرفت که رسانه‌ها گزارش دادند که یک قرآن در اردوگاه زندان گوانتانامو خوار داشته شده‌است.
تصور نمی‌کنم سناتور جوانی همانند شما که تسلط اندکی بر مباحث سیاسی دارد، بتواند در یک مجلس عمومی متشکل از استعدادهای مختلف و نظریات متفاوت تآثیرگذاری زیادی داشته باشد، اما این اختیار را دارید که وقت‌شناس باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره
چیره
کس خل
کس خل
کس ننه
کس ننه
عمیق
عمیق