اعور لیثی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با اعور لیثی
و به سند معتبر از حارث اعور منقول است كه گفت: روزى با حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام مى رفتم در شهر حيره ناگهان به ديرى رسيديم كه ترسائى در آنجا ناقوسمى نواخت، پس حضرت فرمود: يا حارث ! آيا مى دانى چه مى گويد اين ناقوس ؟
و به جانشين خود در بصره نوشت: احنف بن قيس، صعصعة بن صوحان، جارية بن قدامهسعدى، خالد بن معمر سدوسى و شريك بن اعور را نزد من فرست. چون نزد ابن زيادرفتند همه را دسته جمعى نزد معاويه فرستاد. هنگامى كه بر معاويه وارد شدند يكشبانه روز آنان را به خود راه نداد و در پى سران شام فرستاد و چون آمدند و هر كدام درجاى خود قرار گرفتند، معاويه به دربان گفت: حجر بن عدى راداخل ساز.
نعل شبدیز تو چون شب سرمهسای آمد از آنک توتیا در دیدهٔ این پیر اعور میکشد
حضرت على در نماز، اين گونه آنها را لعن مى كرد: بارالها! اوّلا معاويه، ثانيا عمرو،ثالثا ابو اعور سلمى و رابعا ابوموسى اشعرى را لعن نما! (248)
4 - بشير بن سعد اعور انصارى كه مى گفت بايد امير از قبيله ما باشد.