لغت نامه دهخدا
اسپندان دانه.[ اِ پ َ دا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) تخم خردل. ثُفّا.
اسپندان دانه.[ اِ پ َ دا ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) تخم خردل. ثُفّا.
تخم خردل
💡 شـرح خـردل را در فـرس قديم اسپندان گويند، و در فارسى اين زمانخـردل گـويـنـد. و آن دوايـى اسـت مـعـروف كـه خـواص بـسيار دارد، و از آن مشمعسازند.(253)