اجرفرش کردن

لغت نامه دهخدا

( آجرفرش کردن ) آجرفرش کردن. [ ج ُ ف َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پوشیدن کف زمین به آجر.

فرهنگ فارسی

( آجر فرش کردن ) سطحی را با آجر پوشانیدن

جمله سازی با اجرفرش کردن

غمی گشت و پوشید خفتان جنگ سپه را بفرمود کردن درنگ
در قرن ۱۴ میلادی دریانوردان مسلمان درجه‌بندی را بر روی قطب‌نما انجام دادند که از طریق آن می‌شد مسیر کشتی را تعیین کرد. تا قبل از آن قطب‌نما فقط برای پیدا کردن جهت‌های اصلی استفاده می‌شد ولی از این ببعد برای ناوبری و محاسبه مسیرها می‌شد از آن استفاده کرد.
ضبط آه ما چراغ شوق روشن‌ کردن است آتش دل آبروی دیدهٔ مجمر بود
یادبودهای سنگی متعددی، مثل سردیس‌های غول‌پیکر حجاری‌شده، سازه‌های قربانگاه‌مانند، مجسمه‌های بزرگی از افرادی در حالت نشسته و تصویرسازی‌هایی از حیوانات گوناگون، و از همه مهم‌تر جگوار، هم وجود داشتند. شاید حجامت و قربانی کردن هم بخشی از مناسک آیینی بوده‌اند، اما این فقط حدس و گمان است.
که یارد سخن گفتن از تو به بد بدی کردن از روی تو کی سزد