کابد

لغت نامه دهخدا

کابد. [ ب ِ ] ( ع اِمص )رنجکشی جهت چیزی. اسم است کباد را. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

رنجکشی جهت چیزی

جمله سازی با کابد

💡 زانک این آب و گلی کابدان ماست منکر و دزد ضیای جانهاست

قیز یعنی چه؟
قیز یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز