لاسکوی

لغت نامه دهخدا

لاسکوی. [ ک ُ ] ( اِ ) نام جانورکی است کوچک و خوش آواز. ( برهان ). ظاهراً سیره یا مرغ کوچک دیگری است و یا پرنده کوچکی که امروز سسک نامیده میشود. بعضی این را به معنی لحنی از الحان موسیقی یا آلتی از موسیقی گمان برده اند ولی من شاهدی برای آن نیافتم و بیت ذیل منوچهری ظاهراً منشاء این غلط و اشتباه است:
خول طنبوره تو گوئی زند و لاسکوی
از درختی به درختی شود و گوید آه.
لاسکوی در این شعر مثل طنبوره مفعول زدن نیست بلکه مبتدای جمله بعد است معطوف به خول و فاعل ِ فعل شدن به معنی رفتن و نام مرغی است.

فرهنگ معین

(سَ کَ ) (اِ. ) پرنده ایست کوچک و خوش آواز.

فرهنگ عمید

پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه سهره.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پرنده ایست کوچک و خوش آواز ( سیره یا سسک ): خول طنبوره توگویی زند و لاسکوی از درختی بدرختی شود و گوید آه. توضیح بعضی این کلمه را بمعنی لحنی از الحان موسیقی یا آلتی موسیقی گمان برده اند ولی شاهدی برای آن یافته نشد و ظاهرا بیت فوق از منوچهری منشا این اشتباه گردیده.

ویکی واژه

پرنده ایست کوچک و خوش آواز.

جمله سازی با لاسکوی

لاسکوی دو (Lascaux II) که رونوشتی از اتاق‌های غار، شامل سرسرای بزرگ گاوها و گالری نگاره‌ها، بود در سال ۱۹۸۳ و در ۲۰۰ متری نگاره‌های اصلی گشایش یافت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال فرشتگان فال فرشتگان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ورق فال ورق