ل ه و پ ه
فرهنگ فارسی
جمله سازی با ل ه و پ ه
گوشت و خون و موی و پیه از مادر آمد در وجود استخوان و پوست و پی بارک هم از بابا بود
وَ عَصَوْا رُسُلَهُ و سر کشیدند در رسولان او، وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ (۵۹) و پی بردند فرمان هر گردن کشی ناپاک ستیز کش را.
زور خود را کم ازو دید و پی حیلت و فن فارس فکرتش از میمنه در میسره شد
جملهٔ راه استخوان و موی و پی بس که تیغ قهر لاشی کرد شی
با دل گفتم گرد بلا میگردی مغرور شدی به صبر و پی گم کردی