ابرقوه

ابرقوه

ابرقوه مرکز شهرستان ابرکوه از شهرستان‌های استان یزد است. این شهر دارای پیشینه تاریخی بسیار کهن و ابنیه تاریخی متعددی است. بر اساس کتیبه‌ای بر سردر مسجد بیرونی، امام رضا در مسیر سفر خود از مدینه به مرو در این مکان توقف داشته‌اند. اگرچه تاریخ دقیق بنیان‌گذاری ابرقوه مشخص نیست، اما منابع تاریخی و جغرافیایی نشان می‌دهند که این شهر سال‌ها پیش از اسلام وجود داشته و در برخی متون به دوران اساطیری کیانیان مانند دوره کیکاووس و سیاوش اشاره شده است.

از دیدگاه جغرافیای تاریخی، در گذشته از نواحی وابسته به شهر قدیم اصطخر بوده است. ابن‌حوقل در قرن چهارم هجری، آن را شهری مستحکم با بازارهای آباد توصیف کرده و مقدسی نیز از مسجدی نیکو در این شهر سخن گفته است. حمدالله مستوفی نیز در نوشته‌های خود به موقعیت اولیه شهر بر دامنه کوه با نام «برکوه» و سپس انتقال آن به دشت کنونی اشاره کرده و به وجود سروی مشهور در ابرقوه که در جهان بی‌نظیر بوده، پرداخته است.

از نظر تقسیمات کشوری، ابرقوه در گذشته بخشی از استان اصفهان (شهرستان یزد) بود، سپس در سال ۱۳۳۲ به استان فارس (شهرستان آباده) ملحق شد. در سال ۱۳۶۷ به عنوان بخشی از شهرستان تفت در استان یزد قرار گرفت و نهایتاً در سال ۱۳۷۳ به صورت مستقل به مرکزیت شهرستان ابرکوه تبدیل گردید. از جمله آثار تاریخی مهم این شهر می‌توان به مسجد جامع، مقبره‌ی حسن بن کیخسرو (مشهور به طاووس‌الحرمین)، مناره‌ی سردر مسجد حاجی کامل، امامزاده احمد بن موسی بن جعفر(علیه‌السلام)، گنبد علی و بنای پیرسک اشاره کرد.

فرهنگ فارسی

۱ - یکی از بخشهای شهرستان یزد در جنوب آن شهرستان واقع در کویر هوای آن گرم است. آب زراعتی قری از قناتها تامین می شود. محصول عمده غلات روناس پنبه. شغل مردم زراعت صنعت دستی زنان کرباس بافی. این بخش از ۳٠ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده. ۱۷۳۵۱ سکنه دارد. ۲ - قصبه مرکز بخش ابر قو.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] ابرقوه یا ابرکوه مرکز شهرستان ابرکوه از شهرستان های استان یزد است. این شهر از سابقه تاریخی بالا و ابنیه تاریخی برخوردار است. بر سر در مسجد بیرونی در این شهر کتیبه ای وجود دارد که نشان می دهد امام رضا علیه السلام در مسیر عبور خود از مدینه به مرو در این محل توقف داشته اند.
از تاریخ بنیاد نهادن ابرکوه آگاهی دقیقی در دست نیست، اما از منابع تاریخی و جغرافیایی بر می آید که این شهر سالها پیش از اسلام وجود داشته است. در بعضی منابع به وجود این شهر در زمان کیکاووس (دومین پادشاه از سلسله کیانیان) و زمان سیاوش اشاره شده است.
ابرکوه یا ابرقوه یکی از توابع و نواحی شهر قدیمی اصطخر بوده است. ابن حوقل (م پس از 367 ق) ابرقوه و یا ابرقویه را شهری مستحکم به اندازه یک سوم شهر اصطخر با بازارهای معمور و آباد در قرن چهارم توصیف می کند. و مقدسی جغرافیدان قرن چهارم هجری از مسجدی نیکو در این شهر سخن گفته است
و حمداللّه مستوفی در خصوص این شهر می نویسد: ابرقوه را در ابتدا بر دامنه کوهی ساخته بودند و به آن «برکوه» می گفتند و بعد از آن بر صحرایی که هم اکنون است شهر را ساختند. وی می نویسد: در ابرقوه «جهودی» چهل روز اگر بماند، نماند و بدین سبب جهود در آنجا نیست و اگر از جای دیگر به مهمی به آن موضع روند بعد از چهل روز معاودت کنند. در آنجا سروی است که در جهان شهرتی داشته و درخت سروی در ایران زمین مثل آن نیست.
از نظر تقسیمات کشوری ابرکوه قبلاً جزئی از شهرستان یزد از استان اصفهان بوده (تا سال 1332) و سپس در سال 1332 به استان فارس (شهرستان آباده) ضمیمه گردید. درسال 1367 این شهر به عنوان بخشی از شهرستان تفت از استان یزد درآمد و در سال 1373 طبق آخرین تقسیمات کشوری مستقلاً یکی از شهرستانهای یزد با مرکزیت ابرکوه گردید.
در شهر ابرقوه و حومه آن آثار تاریخی دوران مختلف مشاهده می شود، از جمله مسجد جامع ابرقوه، مقبره حسن بن کیخسرو (مزار طاووس الحرمین) قطبیّه، مناره سر در مسجد حاجی کامل امامزاده احمد بن موسی بن جعفر علیه السلام، مسجد امامزاده احمد، گنبد علی و مسجدی موسوم به مسجد بیرون، بنای مزاری مشهور به پیرسک یا پیر صدق و سرو پشت آسیاب، بناهای تاریخی در کوه صفه و...
در آثار تاریخی یزد مسجدی معروف به مسجد بیرون در حومه این شهر قرار دارد که بر کتیبه آن گزارشی مندرج است ولی متأسفانه به دلیل ریختگی اطلاعات مبهمی از عبور و یا توقف حضرت رضا علیه السّلام از آن بدست می آید.
این مسجد در کنار شهر قرار دارد و دارای حیاط و ایوان و گرمخانه است کتیبه ای از کاشی معرق در سه رشته خط به عرض تقریبی شصت و پنج سانتی متر و درازی پنج متر و به رنگهای آبی و سفید بر پیشانی سر در ورودی مسجد نصب شده و از آن اطلاعاتی تاریخی بدست می آید.

جمله سازی با ابرقوه

416- سيرت رسول الله (ترجمه سيرة النبى ) مشهور به سيره ابن هشام ) از محمدبن اسحاق متوفاى نيمه قرن دوم هجرى، ترجمه اسحاق بن محمد همدانى (قاضى ابرقوه ) قرن هفتم هجرى، ص 498 ج 1، انتشارات خوارزمى تهرانسال 1361.
«در اصل «برکوه» یعنی سینه کوه، الفی بر آن افزودند، ابرکوه گردید. پس تصرف عربی در آن نموده، ابرقوه گفتند.»
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال ورق فال ورق فال ای چینگ فال ای چینگ