خلعه واژهای عربی و به معنای خلعت است. خلعت به جامه یا هدیهای ارزشمند گفته میشود که از سوی شخص بزرگ یا مقامی به فردی اهدا میگردد. در گذشته، اهدای خلعت نشانهای از لطف، مرحمت و منزلتبخشی بوده است. این رسم در دربار پادشاهان و میان اشراف رواج داشته و خلعتی که به افراد اهدا میشد، اغلب نشاندهنده جایگاه و مرتبهٔ اجتماعی آنها بود. شاعران نیز در اشعار خود به این موضوع اشاره کردهاند. به عنوان مثال، خاقانی شروانی در بیتی میگوید: از رنگ رنگ خلعه که فرموده ای مرا. در این مصراع، شاعر به خلعتهای رنگارنگی اشاره میکند که ممدوح او به وی بخشیده است.
خلعه
لغت نامه دهخدا
برقع صبح چون براندازند
کوه را خلعه در سر اندازند.خاقانی.از رنگ رنگ خلعه که فرموده ای مرا.خاقانی.هنگام آنکه خلعه دهد باغ را بهار
آن گنج زرفشان خزان اختیار کرد.خاقانی.رجوع به خلعت شود. || ( مص ) خلعت دادن کسی را. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
رهایی زن بر مال که شوهرش از وی ستاند یا از غیر وی.
جمله سازی با خلعه
هنگام آنکه خلعه دهد باغ را بهار آن گنج زر فشان خزان اختیار کرد
از رنگ رنگ خلعه که فرمودهای مرا خانهام ز کارخانهٔ آزر نکوتر است
برقع صبح چون براندازند کوه را خلعه در سر اندازند