این واژه که در لغت به معنای عامه یا عوام است، به یکی از قبایل بزرگ مغول اطلاق میشود که در گروه مغولان درلکین دستهبندی میشدند. این طایفه در عصر چنگیزخان، متشکل از چندین خاندان بزرگ بود و در اطراف رودخانهٔ کِرولِن در شمال شرق مغولستان سکونت داشتند. از همان ابتدای فتوحات، آن ها حضوری فعال و محوری در لشکرکشیهای چنگیزخان داشتند. نقش برجستهٔ این قبیله در این دوره با فرماندهانی چون موقلی، فاتح چین شمالی، و اولدور قورجی، که به عنوان شحنۀ چهار اردوی بزرگ مغول خدمت میکرد، مشهود است. همچنین، رابورکۀ یکی از سه فرمانده اصلی در مراحل اولیهٔ فتوحات چنگیزخان به سمت ماوراءالنهر و ایران بود که نشاندهندهٔ جایگاه استراتژیک این قبیله در ساختار نظامی امپراتوری نوپای مغول است.
اعقاب جوجی تِرمَلِهٔ، از جمله شخصیتهایی نظیر ایکلان نویان، تا زمان انقراض دولت ایلخانان ایران، همواره در زمرهٔ امرای بزرگ و بانفوذ قرار داشتند. پس از افول قدرت ایلخانان، شاخهای از این خاندان موفق به تأسیس دولت ایلکانیان یا جلایریان در نواحی عراق عرب و آذربایجان شدند. در قرن هشتم هجری قمری، ناحیهٔ خُجند نیز برای مدتی تحت حاکمیت جلایرها بود. پس از شهادت امیر بایزید جلایر، حاکم خجند، به دست تغلق تیمور، حاکم مغولستان در سال ۷۶۳ق، پسرش علی درویش و دامادش سکان امور را به دست گرفتند و در ابتدا به خدمت امیرحسین قراوناس درآمدند. با کشته شدن امیرحسین به دست تیمور گورکانی در سال ۷۷۱ق، این خاندان به تیمور پیوستند. روابط امیر بهرام و پسرش عادل شاه با تیمور متغیر بود و در نهایت پس از غلبهٔ تیمور بر عادل شاه در ۷۷۷ق، پراکندگی و تقسیم جلایرها میان دیگر قبایل به وقوع پیوست.