انسجام

انسجام

انسجام فرهنگی به معنای همبستگی و هماهنگی بین اعضای یک جامعه یا گروه بر اساس ارزش‌ها، باورها، سنت‌ها و رفتارهای مشترک است. این مفهوم شامل اشتراکات فرهنگی، همبستگی اجتماعی، پایداری فرهنگی و تأثیر بر رفتارهای فردی و جمعی می‌شود.

جوامع با این ویژگی بالا معمولاً قادر به حفظ و انتقال ارزش‌ها و سنت‌های خود به نسل‌های آینده هستند، که این امر به پایداری فرهنگی کمک می‌کند. همچنین، این امر می‌تواند بر رفتارهای فردی و جمعی تأثیر بگذارد و به ایجاد هنجارها و قواعد اجتماعی کمک کند.

در جوامع چند فرهنگی، انسجام فرهنگی ممکن است با چالش‌هایی مانند تنوع فرهنگی و تضاد ارزش‌ها مواجه شود که نیاز به مدیریت و گفت‌وگو دارد. به طور کلی، این موضوع فرهنگی نقش مهمی در شکل‌گیری هویت اجتماعی و تقویت روابط بین افراد در یک جامعه ایفا می‌کند

لغت نامه دهخدا

انسجام. [ اِ س ِ ] ( ع مص ) روان شدن اشک و جز آن. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یقال: انسجم الدمع فانسجم و کذلک الماء. ( ناظم الاطباء ). روان شدن اشک و آب و جز آن. ( آنندراج ). روان شدن آب و اشک. ( تاج المصادر بیهقی ). روان شدن و ریخته شدن آب و اشک. ( از اقرب الموارد ). ریخته شدن آب. ( مصادر زوزنی ). || ( اِمص ) روانی ( کلام و غیره ). ( فرهنگ فارسی معین ). انتظام ( در کلام ). ( از یادداشت مؤلف ). نزد بلغا تهی بودن سخن از تعقید و روانی آن است همچون آب رونده که از فرط آسانی ترکیب و روانی الفاظ همچون سیلی است که جاری میشود مانند آیات قرآنی که همه آنها منسجم است. و اهل بدیعگفته اند چون در نثر انسجام قوی و نیرومند گردد، فقرات نثر مانند مصراعهای نظم بدون قصد موزون میشود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به همان کتاب شود.

فرهنگ معین

(اِ س ِ ) [ ع. ] (مص ل. ) ۱ - روان بودن، روان شدن آب یا اشک. ۲ - روان بودن کلام و عاری بودن از تکلف و تصنع.

فرهنگ عمید

۱. منظم شدن و با هم جور شدن.
۲. روان بودن کلام و عاری بودن آن از تعقید و تکلف و تصنع.
۳. مستحکم شدن، استوار شدن، استواری.

فرهنگ فارسی

روان شدن، روان شدن آب یااشک، منظم شدن وباهم جورشدن، روان بودن کلام وعاری بودن آن ازتعقیدوتکلف
۱ - ( مصدر ) روان بودن روان شدن. ۲ - ( اسم ) روانی (کلام و غیره ). جمع: انسجامات.

فرهنگستان زبان و ادب

{cohesion, cohesiveness} [زبان شناسی] وجود ارتباط صوری مناسب در جملات متن که با به کار بردن عناصر زبانی مانند حروف ربط و جز آن تأمین می شود

دانشنامه عمومی

انسجام ( به انگلیسی: Coherence , Coherency ) انسجام عدم تناقض در اجزاء یک نظام یا یک برهان است.
به معنی ارتباط افکار در ذهن است.
پیوستگی مطالب خوانده شده، و نوشته شده در یک کتاب انسجام می باشد. در مقابل تفرقه و پراکندگی است.
اگر بگویند انسانی دارای افکار منسجم است، مقصود این است که افکار او توافق و سازگاری منطقی دارد.
طبیعت عقل چنین است که تفکرات آن با هم سازگار باشد.
انسجام در مقابل اضطراب و از هم پاشیدگی قرار دارد و جایگاه اضطراب و دلواپسی برای انسان، صفت ناپسندی است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انسجام به سلامت و روانی ترکیب الفاظ اطلاق می شود و از اسلوب های بدیعی قرآن می باشد.
«انسجام» در لغت به معنای ریخته شدن و روان شدن، و در اصطلاح، کلامی است که پیچیدگی ندارد و مانند آب جاری در قالبی آسان و الفاظی نغز و ترکیبی سالم سرازیر می شود؛ به طوری که سخن ( نثر یا شعر ) در جان ها و دل ها اثرگذار باشد و چنین تاثیری در شکل دیگر یافت نشود.

جملاتی از کلمه انسجام

بنابر گزارش رسانه‌های اجتماعی، جمعی از مستمری‌بگیران و بازنشستگان کرمانشاه در برابر ساختمان صندوق بازنشستگی کشوری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند. بازنشستگان معترض با شعارهایی نظیر «کشوری، لشکری، تأمین اجتماعی، اتحاد اتحاد» خواهان انسجام اعتراض‌های معیشتی شدند.
کتاب کرافورد «پرس و جو تجربی دربارهٔ اثر نیروبخش برخی مواد دارویی بر انسجام فیبرهای حیوانی»، که در نزدیکی پایان عمرش نوشت اطلاعات کاملی را راجع به کارهای او در زمینهٔ شیمی و روش کالریمتریک برای اندازه‌گیری ظرفیت گرمایی ویژه مواد و گرمای آزاد شده در واکنش‌های شیمیایی ارائه می‌دهد.
با این همه معانی و این سبک و انسجام چشم حسودکورکه جز عیب ننگرد
بدین وسیله می‌توان از کامل شدن فرایند تصفیه و جداسازی بعلاوه تسریع عملیات انتهایی روغن کشی و ثبات و انسجام روغن بدست آمده اطمینان حاصل کنیم.
امامقلی میرزا عمادالدوله مردی ادیب بود و در خوشنویسی تبحر داشت. او در خط شکسته از میرزا عبدالوهاب معتمدالدوله پیروی می‌کرد، و در ضمن دیوان اشعاری مشتمل بر شعرهایی به زبان فارسی و عربی از خود باقی گذاشت. هرچند که گفته شده‌است شعر او چندان انسجام و استحکامی ندارد. گویا وی در شعر «بیضا» تخلص می‌کرده‌است.

سِتاره یا اَختَر یک شیء آسمانی درخشان و گوی‌وار است که از پلاسما تشکیل شده و انسجام خود را توسط نیروی گرانش خود حفظ می‌کند. نزدیک‌ترین ستاره به زمین خورشید و پس از آن پروکسیما قنطورس است. ستارگانِ قابل دیدن در شب از روی زمین، به‌دلیل فاصلهٔ بسیار دورشان، به شکل نقاطی ثابت (گاهی چشمک‌زن) و روشن دیده می‌شوند. 

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم