اسپید دز

قلعه‌ی اسپیددز، دژی باستانی در منطقه‌ی فارس است. به گزارش ابن‌بلخی در فارسنامه، این قلعه در گذشته‌های دور ویران شده بود و نشانه‌ای از دوران آبادی آن باقی نمانده بود. در دوره‌ی فترت، ابونصر تیرمردانی، پدر باجول، اقدام به بازسازی این دژ کرد. این قلعه بر فراز کوهی استوانه‌ای شکل با سنگ‌های سفید بنا شده و محیط پیرامون آن به بیست فرسنگ می‌رسد. ساخت استحکامات دفاعی پیرامون کوه، به دلیل عظمت آن، امکان‌پذیر نبوده و موقعیت آن برای نبردهای دفاعی مناسب نیست.

بر فراز این قلعه، خاکی نرم و سرخ‌رنگ وجود دارد که برای کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد و در آن باغ‌های انگور، بادام و دیگر میوه‌ها به‌چشم می‌خورد. چشمه‌های آب گوارا و هوای خنک و مطبوع از دیگر ویژگی‌های این منطقه است و در هر نقطه که چاهی حفر شود، آب به‌دست می‌آید. این دژ از حاصلخیزی بالایی برخوردار است، اما عیب اصلی آن، محدودیت در استقرار جمعیت زیاد است و در صورت حمله‌ی مستقیم پادشاهی مقتدر، امکان مقاومت طولانی‌مدت وجود ندارد. فاصله‌ی این قلعه تا نوبنجان دو فرسنگ است و در پایین‌دست آن، دز کوچک و مستحکمی به‌نام اِستاک واقع شده است. پیرامون قلعه را شکارگاه‌های کوهستانی فراوان، کوشک‌های زیبا و میادین گسترده فرا گرفته است. در منابع دیگر، مانند مجمل‌التواریخ و القصص، از مکانی به‌نام اسپیددز در نزدیکی همدان نیز یاد شده که در دوران اسلامی برجای مانده بود و برخی از اشراف در اطراف آن سکونت داشتند و آن را با نام قصر ابیض می‌شناختند.

لغت نامه دهخدا

اسپیددز. [ اِ پیدْ، دِ] ( اِخ ) ( قلعه ٔ... ) قلعه ای بفارس. ابن البلخی در فارسنامه آرد: قلعه اسپیددز بقدیم بوده بود، امّا از سالهای دراز باز خراب شده بود چنانک کسی نشان نتواند داد که بچه تاریخ آبادان بوده ست و ابونصر تیر مردانی پدرِ باجول در روزگار فتور آنرا عمارت کرد و این قلعه است که گرد بر گرد کوه آن بیست فرسنگ باشد و حصار نتوان دادن و جای جنگ خود نیست و کوهی است گرد و سنگ آن سپید و بر سر قلعه خاکی است نرم وسرخ و کشت کنند و باغهای انگور و بادام و دیگر میوه ها است و چشمه های آب خوش است و در آن گل هر کجا چاهی فرو برند آب دهد و هوای آن سخت خنک است و خوش و غله بسیار دارد اما عیب این قلعه آنست کی بمردم بسیار توان نگاه داشت و چون پادشاه مستقیم قصد آنجا کند مردم بومی باشند کی آنرا بدزدند [ کذا ] و میان این قلعه و نوبنجان دو فرسنگ باشد و در زیر این قلعه دزکی است کوچک محکم «استاک » گویند آنرا. و پیرامن این قلعه نخجیرگاههای کوهی است بسیار و کوشکهای نیکو دارد و میدان فراخ دارد. ( فارسنامه ابن البلخی چ کمبریج ص 158 ). || مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ذکر همدان آرد: اما بوقت اسلام از همدان اسپیددز مانده بود و بعض خانها در حوالی [ و ] آنرا قصر ابیض میخواندند. ( مجمل التواریخ و القصص ص 522 ).

فرهنگ فارسی

قلع. بفارس

جمله سازی با اسپید دز

با جمالت یک جهان اسپید روی حسن را از خجالت هر نفس چون خاک گشته رخ سیاه
جامه اسپید و عصا بر کف و دستار بسر سبحه در مشت و بلب ذکر مکرر گیریم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز