جبیر

جبیر

معنای لغوی کلمه

«جبیر» در زبان عربی و فارسی به معنای فردی سخت متکبر و سرکش آمده است. این کاربرد بیشتر در حوزه اخلاقی و شخصیتی به کار می‌رود و بیانگر انسانی است که غرور و سرکشی در رفتار و منش او نمود دارد. در این معنا، کلمه بار منفی دارد و برای نکوهش خوی ناپسند تکبر و سرسختی به کار می‌رود.

به عنوان جانور

جبیر همچنین نام یکی از گونه‌های آهوی بومی ایران و شبه‌قاره هند (Gazella bennettii) است. این جانور نسبت به آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa) کوچک‌تر، لاغرتر و ظریف‌تر است. هر دو جنس نر و ماده دارای شاخ‌اند، با این تفاوت که شاخ ماده‌ها نازک و بلند و شاخ نرها موازی‌تر است. جبیر حیوانی مقاوم به شرایط بیابانی بوده و بیشتر نیاز آبی خود را از گیاهان تأمین می‌کند.

ویژگی‌ها و زیستگاه

این جانور بسیار تیزرو است و می‌تواند تا سرعت حدود ۸۰ کیلومتر در ساعت بدود، هرچند برخلاف آهو پرش‌های بلند ندارد. مهم‌ترین دشمن طبیعی آن یوزپلنگ است. در ایران زیستگاه‌های اصلی جبیر شامل سیستان و بلوچستان، کویر مرکزی، لوت، توران، پارک ملی کویر، سبزوار، اصفهان، کرمان، لارستان و جزایر جنوبی مانند لاوان است. این حیوان بیشتر در مناطق خشک و دور از سکونت انسان‌ها دیده می‌شود.

لغت نامه دهخدا

جبیر. [ ج ِب ْ بی ]( ع ص ) سخت متکبر و سرکش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) پیغمبر ( ص ) در روایتی که ابوعبداﷲ صاحب الصدقه از ابوالزبیر از جابربن عبداﷲ نقل کرده، جابربن عبداﷲ را به این کلمه [ لقب ] خطاب کرده است. این روایت را ابن ابی خثیمه و جز او استخراج کرده اند. ( از الاصابة فی تمییز الصحابة ).
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) محدث است و از ابوالنضر روایت کند. ( از لسان المیزان ).
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) مولای کثیرة دختر سفیان است. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة، ذیل کلمه سعید مولی کثیرة شود.
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) پدر سعیدبن جبیر است واز علی ( ع ) روایت کند. رجوع به لسان المیزان شود.
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن الاسود النخی مکنی به ابی عبید. طوسی او را از رجال شیعه که از حضرت صادق ( ع ) روایت میکنند شمرده است. ( از لسان المیزان ).
جبیر. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) ابن الحارث. در لسان المیزان بنقل از رحله امین الدین محمدبن احمدبن امین به وسائطی از امیر ابوالمکارم عبدالکریم بن الامیر نصر الدیلمی نقل میکند که گفت در خدمت امام ناصر ابوالعباس احمدبن المستضی برای شکار و تفرج از شهر خارج شدیم و اودر تعقیب شکاری اسب دوانید و جمعی از خاصان وی او را همراهی کردند تا به بیابان قفری رسیدند و در آنجا گروهی اعرابی به پیشواز ما آمدند و خلیفه را شناختندو زمین را بوسیدند و آنچه توانستند در پذیرایی کوشیدند و آب و طعام تهیه کردند سپس بعرض رساندند ما را تحفه ای است که بحضور خلیفه تقدیم میداریم. خلیفه پرسید آن تحفه چیست ؟ گفت ما همه فرزندان شخصی هستیم که زنده و سالم است و رسول خدا ( ص ) را درک کرده و در جنگ با حضرت بوده است. خلیفه پرسید او را چه نام است ؟ گفتند: جبیربن الحارث. گفت او را بمن نشان دهید. آنگاه روانه شدیم تا به خیمه ای رسیدیم که چیزی بعمود آن آویزان بود. آن را پایین آوردند و شخصی طفل مانند درآن بود و بزرگ آن قوم به نزدیک او رفت و صورت او راگشود و سر در گوش وی گذاشت و او را آواز داد. آن شخص چشم گشود و پرسید این کیست ؟ گفتند: خلیفه است که به دیدار تو آمده، از آنچه از حضرت رسول ( ص ) شنیده ای بر آنان نقل کن، گفت: با پیامبر در خندق حاضر بودم آن حضرت به من گفت: حفر کن ! خدای زحمات ترا جبران کندو ترا بهره مند سازد. گفتم ای رسول خدا مرا وصیتی فرما. فرمود «علیک بالقواقل » یعنی چهار سوره قل یا ایها الکافرون، قل هو اﷲ احد، قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس را پیوسته بخوان. سپس ما و خلیفه با وی مصافحه کردیم و رفتیم واین واقعه در سال پانصد و هفتاد و هفت هجری روی داد. این قصه را ابوعبداﷲ السلاوی به همین تفصیل از علی بن حمزه نقل کرده است. ( از لسان المیزان ). در میان صحابه رسول ( ص ) شخصی بنام جبیربن الحارث بوده که درباره نام وی نیز اختلاف است وظاهراً صاحب ترجمه در قرن ششم مدعی بود که وی همان جبیربن الحارث است که از اصحاب رسول ( ص ) بوده است. نظیر این افسانه، افسانه بابارتن هندی است که در حرف «ب » لغت نامه ذکرش رفته است. رجوع به آن کلمه شود.

فرهنگ فارسی

ابن هارون بن عبدالله المعدل الخرجانی مکنی به ابن سعید. در ری به املای علی بن محمد طنسافسی و محمد بن حمید روایت نوشت و بسال سیصد و پنج هجری درگذشت.

جمله سازی با جبیر

پیرامون این دریاچه درختچه‌های گز دیده شده. این گیاهان که به آنها نبکا نیز گفته می‌شود زمانی که رطوبت کافی وجود داشته باشد سر از زمین بیرون می‌آورند. درختچه‌های تاغ و گرامینه نیز از دیگر گیاهان دیده شده اطراف دریاچه‌است. حیواناتی مانند مار، گربه شنی، سنجاقک، گنجشک، عنکبوت، روباه شنی، مارمولک، کاراکال، پرندگان مهاجر و جبیر این منطقه را به عنوان زیستگاه خود انتخاب کرده‌اند.
پس ابلیس پیاپی بایشان میآمد، و میفریفت ایشان را، تا آن گه که فرزند را عبد الحارث نام کردند، و این قصّه بقول سعید جبیر در زمین رفته است نه در بهشت، که ابلیس پس از آنکه او را از بهشت بیرون کردند وا بهشت نشد.
محل زندگی جبیر در ایران سیستان و بلوچستان، و کویر مرکزی و لوت از منطقه حفاظت‌شده توران تا پارک ملی کویر، در منطقه شیراحمد سبزوار، اصفهان، کرمان، لارستان، جزیره لاوان و سایر نقاط جنوبی ایران است.
همچنین مهمترین جانوران این منطقه را آهو، جبیر، قوچ و میش، کل و بز، پلنگ، گرگ، روباه، کفتار، خرگوش، کبک، تیهو، باقرقره و هوبره تشکیل می دهد. که در منطقه شکار ممنوع نودرهنگ زندگی می کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال عشقی فال عشقی فال درخت فال درخت فال تاروت فال تاروت