اب تاختن

در فرهنگ لغت عمید، فعل تاختن به معنای پیشاب کردن، ادرار کردن، شاشیدن آورده شده است. این فعل که در زبان فارسی به صورت مصدر به کار می‌رود، عملی فیزیولوژیک و طبیعی است که در بدن موجودات زنده رخ می‌دهد. این فرآیند شامل دفع مایعات زائد از بدن از طریق کلیه‌ها و مجاری ادراری است. در مقابل، فعل میختن در فرهنگ لغت عمید، به معنای جوشیدن، جوش آوردن، از جوش افتادن آمده است. این فعل بیشتر به حالاتی اطلاق می‌شود که مایعات یا مواد در اثر حرارت یا واکنش‌های شیمیایی دچار تغییر حالت شده و به جوش می‌آیند. بنابراین، میختن با تاختن از نظر معنایی کاملاً متفاوت است و به فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی اشاره دارد. تاختن به عنوان یک اصطلاح پزشکی و بیولوژیکی در خصوص دفع ادرار کاربرد دارد، در حالی که میختن بیشتر در توصیف پدیده‌های فیزیکی یا شیمیایی مانند جوش آمدن مایعات به کار می‌رود. هر یک از این واژگان، در حوزه معنایی خود، دارای کاربرد و مفهوم مشخصی هستند.

لغت نامه دهخدا

( آب تاختن ) آب تاختن. [ ت َ ]( مص مرکب ) میختن. میزیدن. ( صحاح الفرس ):
ز قلب آنچنان سوی دشمن بتاخت
که از هیبتش شیر نر آب تاخت.رودکی.و سنگ اندر کمیزدان و دشخواری آب تاختن. ( التفهیم ).

فرهنگ معین

( آب تاختن ) (تَ ) (مص ل. ) ادرار کردن، شاشیدن.

فرهنگ فارسی

( آب تاختن ) ( مصدر ) پیشاب کردن ادرار کردن شاشیدن.
میختن میزیدن

جمله سازی با اب تاختن

ای سپاهی کز سر خاور بود هر شبی تا باخترتان تاختن
بحمل کذا سلطان مشغول گشته هر دو امیر که این چنین سپه آورد تاختن ناگاه
پیش پای سایه تشویش بلند و پست نیست گر جبین رهبر شود هموار باید تاختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال اوراکل فال اوراکل فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان