بی دنگ و فنگ

لغت نامه دهخدا

بی دنگ و فنگ. [ دَ گ ُ ف َ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + دنگ + و + فنگ ) بی تشریفات. بدون برو بیا. بدون تجمل. بدون جاه و جلال. بی مشکل و گرفتاری. و رجوع به دنگ و فنگ شود.

فرهنگ فارسی

بی تشریفات. بدون برو بیا. بدون تجمل. بدون جاه و جلال.

جمله سازی با بی دنگ و فنگ

💡 در پارسی به این جانور و راسته ان دَنَگ /دنگ میگویند - به دهخدا زیر واژه دنگ و وبر بنگرید

💡 مردمعلودانی در دو دره به نام‌های دره علودانی و شملتو و مقدار هم در دشت ناور قرار داردند که به منظور تنظیم امور اداری به شش دنگ (بخش) تقسیم می‌گردد؛ که در ذیل هر دنگ و قریه جات مربوطه آن درج می‌گردد:

💡 دنگ و دیگر سیاست‌گذاران اصلاح‌طلب، به کسب‌وکارهای کوچک مشروعیت قانونی دادند.: ۸۲  اعطای مجوز به اشخاص حقیقی جهت تاسیس کسب‌وکارهای کوچک باعث شد فشار بی‌کاری کم شود. بخش قابل توجهی از این فشار از طرف حدود ۶٫۵ میلیون جوانی بود که در سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ از مناطق شهری به روستاها رفته بودند تا به کشاورزی کمک کنند و حالا به شهرهای خودشان بازگشته بودند.: ۸۲ 

💡 تا چند وعده باشد؟ وین سَر به سجده باشد؟ هَجرم ببُرده باشد، دنگ و اثر به رقص آ

💡 دنگ جزئی از اهرم فرار یک ساعت مکانیکی است. دنگ و اهرم یک جزء را تشکیل می‌دهند که بین چرخ دنگ و رقاصک قرار می‌گیرد. هدف آن قفل کردن چرخ دنگ و رها کردن یک چرخ دنده در هر بار چرخش رقاصک است و همچنین فشارهای کوچکی به رقاصک وارد می‌کند تا به کارکرد آن تداوم ببخشد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز