ذهل واژهای عربی با تلفظها و معانی مختلف است که در منابع لغوی و تاریخی آمده است. در یک معنا، به درختی خوشبو اشاره دارد که با نام بشام نیز شناخته میشود. در معنای دیگر، این واژه به مفهوم پاسی از شب یا مدتی از زمان به کار رفته و معادلهایی مانند هدء، پاس و ساعت دارد؛ چنانکه در مثال جاء فلان بعد ذهل من اللیل آمده است. از جنبهی دستوری، بهصورت مصدر به معنای غافل کردن، فراموش نمودن یا گذاشتن فرد بر عهد پیشین استعمال شده است. همچنین، این واژه به عنوان نام یک قبیله از بنیشیبان شناخته میشود که افراد سرشناسی همچون خالدبن مضا الذهلی به آن منسوب بودهاند. در حوزهی تاریخ و نسبشناسی، نام قبیلهای عربی و نیز نام یکی از تابعین بهنام ذهل بن اوس بن نمیر بن مشنج است که راویانی مانند زهیربن ابیثابت از او روایت کردهاند. این واژه در متون کهن با املای یکسان اما معانی و کاربردهای متنوع ثبت شده است.
ذهل
لغت نامه دهخدا
ذهل. [ ذُ / ذَ ] ( ع اِ ) هدء. پاس. پاره. ساعت: جاء فلان بعد ذهل من اللیل، ای بعد هدء؛ فلان پاسی از شب رفته یا هدئی از شب بشده یا پاره یا ساعتی از شب گذشته بیامد.
ذهل. [ ذَ ] ( ع مص ) مشغول بکردن. ( تاج المصادربیهقی ).ذهول. غافل شدن. فراموش کردن. فراموش کردن از روی ناپروائی. || گذاشتن کسی را بر عهد سابق.
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ( بنو... ) نام قبیله ای است وفقیه سیستان بروزگار مأمون خالدبن مضا الذهلی بالولاء منسوب بدین قبیله است. و صاحب اقرب الموارد گوید:بنوذهل، فریق من بنی شیبان. و رجوع به بنوذهل شود.
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ابن اوس بن نمیربن مشنج. از اتباع تابعین است و زهیربن ابی ثابت از او روایت کند.
ذهل. [ ] ( اِخ ) ابن ثعلبةکوفی شیبانی. شاعری معاصر رشید عباسی. و او راست:
اذا نسبت عدیا فی بنی ثعل
فقدم الدال قبل العین فی النسب.
و در عقد الفرید آمده، ذهل بن ثعلبةبن عکابة فی ضبة ج 3 ص 314. رجوع به معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 7 ص 262 س 12 و البیان و التبیین ج 2 ص 178 شود.
ذهل. [ ذُ] ( اِخ ) ابن شیبان. پدر قبیله ای است از عرب. و از آن قبیله است یحیی حافظ و بقولی امام احمد حنبل. و اما قاضی ابوطاهر ذهلی از قبیله سدوس است. رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 313 و عیون الاخبار ج 1 ص 188 شود و در عقدالفرید آمده است: ذهل بن شیبان فی ضبة ج 3 ص 314.
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ابن عامربن یعرب بن قحطان. پدر غاضرة زوجه ٔقیداربن اسماعیل. رجوع به تاریح سیستان ص 46 شود.
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ابن کعب. تابعی است. و از او سماک بن حرب روایت کند.
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ابن مالک فی ضبة. ( عقد الفرید ج 3 ص 314 ).
ذهل. [ ذُ ] ( اِخ ) ابن مران. جعفی است.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
جمله سازی با ذهل
یزید بن مزید از اعضای عشیره شیبان بود که در منطقه دیاربکر سکونت داشتند. نام کامل وی یزید بن مزید بن زائده بن عبدالله بن زائده بن مطر بن شریک بن الصلت (که نامش عمرو بود) ابن قیس بن سرحبل بن همام بن مرّه بن ذهل بن شیبان شیبانی بود.