بحیری

لغت نامه دهخدا

بحیری. [ ب ُ ح َ ] ( ص نسبی منسوب به بُحَیر ) جد خاندانی است.
بحیری. [ ب ُ ح َ ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن جعفرو نبیره او سعیدبن محمد و مظهربن بحیربن محمد و اسماعیل بن عون محدثانند. ( از منتهی الارب ). || محمد کامل بحیری مدیر روزنامه طرابلس شام از مؤلفان بود و سیاحتنامه ای دارد. ( از معجم المطبوعات ).

جمله سازی با بحیری

وی همچنین از اعضای جامعه اسلامی مهندسین می‌باشد. وی دارای فوق لیسانس مهندسی معماری و دکترای تخصصی در رشته شهرسازی است. شهریاری زادهٔ شهر تهران بوده اما اصالتاً اهل بحیری استان بوشهر می‌باشند.[نیازمند منبع]
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندر
اندر
لسان الغیب
لسان الغیب
تقسیم
تقسیم
ارور
ارور