عوز

لغت نامه دهخدا

عوز. [ ع َ ] ( ع مص ) احتیاج یافتن چیزی را و نیافتن آن. ( از المنجد ). مصدر است. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ )دانه انگور. یک دانه آن «عوزة». ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
عوز. [ ع َ وَ ] ( ع مص ) نایاب گشتن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). نایافت گردیدن چیزی و نایاب گشتن. ( از آنندراج ). نایاب شدن و یافت نگشتن چیزی در حالی که بدان احتیاج باشد. ( از اقرب الموارد ). || نیازمند گردیدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). محتاج شدن به چیزی و نیافتن آن. ( از اقرب الموارد ). || درویش شدن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فقیر گشتن. ( از اقرب الموارد ). || درشت و دشوار گردیدن کار. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). سخت گشتن کار. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) نیاز و درویشی. ( منتهی الارب ). نیاز و حاجت و درویشی. ( ناظم الاطباء ). احتیاج وتنگدستی. ( از اقرب الموارد ). گویند: أصابه عوز یعنی تنگدستی بدو رسید. ( از اقرب الموارد ):
بعدِ سالی چند بهر رزق و کشت
شاعر از فقر و عوز محتاج گشت.مولوی.
عوز. [ ع َ وِ ] ( ع ص ) مرد نیازمند و محتاج. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
- اًنه لَعوز لوز؛ از اتباع است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یعنی نیازمند میباشد. ( ناظم الاطباء ).
عوز. ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ). از اعلام است. ( از تاج العروس ).

فرهنگ عمید

تنگ دستی، نیازمندی.

فرهنگ فارسی

نام مردی است

جمله سازی با عوز

💡 کابینه اسرائیل در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۸ (۵ آوریل ۲۰۰۹)، عوزی آراد را به سمت رئیس شورای عالی امنیت ملی اسرائیل منصوب کرد.

💡 (( اذا تزوج الرجل المراءة لدينها و جمالها كان فيها سداد من عوز. ))

💡 اف‌بی‌آی، عوزی آراد را متهم به داشتن ارتباط با جاسوس آمریکایی، سرهنگ لاری فرانکلین کرده‌است و به این خاطر، نام وی در فهرست «افراد نامطلوب برای امنیت ملی آمریکا» قرار گرفته‌است. از این روی عوزی آراد حق ورود به ایالات متحده آمریکا را ندارد.

💡 کابینه اسرائیل در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۸۸ (۵ آوریل ۲۰۰۹)، به پیشنهاد بنیامین نتانیاهو، عوزی آراد را به سمت رئیس شورای عالی امنیت ملی اسرائیل منصوب کرد.

هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز