لغت نامه دهخدا
دیورز. [ وْ رَ ] ( اِ مرکب ) رز وحشی.رز خودرو. مو وحشی. هزارچشان. انگور جنگلی. کرم البری. رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 244 و انگور جنگلی شود.
دیورز. [ وْ رَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالاخیابان بخش مرکزی شهرستان آمل با 120 تن سکنه. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).