لغت نامه دهخدا
خرفروش. [ خ َ ف ُ ] ( نف مرکب ) آنکه خر فروشد. آنکه الاغ فروشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
خرفروش. [ خ َ ف ُ ] ( نف مرکب ) آنکه خر فروشد. آنکه الاغ فروشد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
آنکه خر فروشد آنکه الاغ فروشد
💡 که در دست از متاع خر فروشان بجز پالان و افساری ندارم
💡 کیسهبر، دزد کاسه هرجا بر مهرهٔ خر فروش، بد گوهر
💡 روزی آن ساده سوی شهرش برد به حریفان خر فروش سپرد
💡 سر فراگوشِ خرفروش آورد کای به بازار خر فروشان فرد
💡 یا نه جنگست این برای حکمتست همچو جنگ خر فروشان صنعتست
💡 من خر سپوزم و تو خر، اینست جرم من اینجا نه خر فروشی و نه خر خریدگیست