یک و یکدانه

لغت نامه دهخدا

یک و یکدانه. [ ی َ / ی ِ ک ُ ی َ / ی ِ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب )یکی یکدانه. یگانه. پسر یا دختر منحصربه فرد خانواده.( یادداشت مؤلف ). رجوع به یگانه و یکی یکدانه شود.

فرهنگ فارسی

یکی یکدانه یگانه

جمله سازی با یک و یکدانه

وی در همان سال‌ها با برودی جنر برادر ناتنی کایلی جنر و کندال جنر وارد رابطه شد و بعد از یک و نیم سال از او جدا شد.
پنج سنتی، ده سنتی، بیست سنتی، پنجاه سنتی، یک دلاری و دو دلاری. سکه‌های یک و دو دلاری زرد رنگ و بقیه نقره‌ای رنگ هستند. تمام سکه‌ها در یک طرف نقش ملکه الیزابت دوم را دارند.
دانشگاه شماره یک و دولتی مراکش است که مقر آن در شهر کازابلانکا محله عین‌الشق کازابلانکا است و در سال ۱۹۷۵ ایجاد شده‌است.
این غار یکی از محوطه‌هایی است که در آن قدیمی‌ترین نشانه‌های آتش افروخته شده به دست بشر مشاهده شده و این آثار به یک تا یک و نیم میلیون سال پیش بازمی‌گردد.
در ۱۷ مارس، معاون وزیر بهداشت، ساندرا زامپا از خرید تعداد زیادی دستگاه تنفس مصنوعی جدید و همچنین واردات یک و نیم میلیون ماسک از آفریقای جنوبی خبر داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال زندگی فال زندگی فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ