گیسوی شمشیر

لغت نامه دهخدا

گیسوی شمشیر. [ سو ی ِ ش َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) صاحب منتهی الارب در ذیل کلمه کلب آرد: گیسوی شمشیر و بند آن. و در اقرب الموارد در ذیل همین کلمه آمده است: میخ قبضه شمشیر و به قولی خودذؤابه ( گیسوی ) شمشیر. و شاید منظور رشته ها و منگله هایی است که به قبضه شمشیر برای زیبایی می بندند.

فرهنگ فارسی

گیسوی شمشیر و بند آن

جمله سازی با گیسوی شمشیر

دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال امروز فال امروز فال ابجد فال ابجد فال عشق فال عشق