گیاه خوردن

لغت نامه دهخدا

گیاه خوردن. [ خوَرْ / خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) یا گیاخوردن. خوردن نبات و علف خوردن. چریدن:
گیا گر خورد جانور باک نیست
چرا جانور جانور را چراست.منوچهری.گفت درویش من نخواهم چیز
من توانم گیاه خوردن نیز.مکتبی.تَبَقﱡل؛ گیاه خوردن. ( دهار ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) اکل نبات خوردن رستنیها.

جمله سازی با گیاه خوردن

💡 در بعضی گیاهان، مثل هویج، ریشه عمودی به عنوان یک اندام ذخیره‌سازی چنان خوب توسعه یافته است که گیاه به عنوان یک گیاه خوردنی کشت می‌شود، و با انتخاب آن بخاطر اندازه و طعم در ظرفیت ذخیره‌سازی آن مبالغه شده است.

💡 گیاه‌خواری در دوران مربوط به سلسله‌های پس از اسلام عمدتاً ریشه در عرفان ایرانی-اسلامی دوران داشته است. برای مثال حدیثی از علی بن ابی‌طالب آمده است که می‌گوید «شکم‌های خود را گورستان حیوانات نکنید»، یا آنکه در حدیثی از جعفر صادق آمده است که او در سفرهٔ غذا گوشت را کنار گذاشت و به خوردن گیاهان اکتفاء کرد و گفت «ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﻏﺬﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﻏﺬﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺒﯿﺎﺀ ﻭ ﺍﻭﺻﯿﺎﺀ».