لغت نامه دهخدا
گوشه کنار. [ش َ / ش ِ ک ِ ] ( اِ مرکب ) طرف. سو. جانب:
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند.حافظ.|| این طرف و آن طرف. این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد.
گوشه کنار. [ش َ / ش ِ ک ِ ] ( اِ مرکب ) طرف. سو. جانب:
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند.حافظ.|| این طرف و آن طرف. این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد.
( اسم ) ۱ - جانب سوی گوشه: حافظا. اگر نروی از در او هم روزی گذری بر سرت از گوشه کناری بکند. ( حافظ ) ۲ - این طرف و آن طرف این سو و آن سو: اخباری از گوشه کنار شنیده شد.
💡 وی در سال ۱۳۸۳ مجموعه شعر دو کبوتر کنار پنجره ما را منتشر کرد و گزیدهای از نثرهای شاعرانه کهن فارسی را در سال ۱۳۹۲ در کتابی به نام تا با توأم بیشتر از همهام گردآوری و منتشر کرد. آخرین کتاب او با نام اشاره با گوشه چشم (تلمیح در غزلهای حافظ) پس از درگذشت او در سال ۱۳۹۵ منتشر شد.
💡 چون سواد چشم خوبان، گوشه های دلفریب از برای میکشی در هر کنار اشرف است
💡 کجاست جذبه عشقی که بر کنار روم به گوشه ای بنشینم به فکر یار روم
💡 من از گوشه دروازه که نگاه میکردم، دیدم نوکر به درون خانه رفت و طولی نکشید که پرده درِ ورودی کنار رفت و صدراعظم در آستانه ظاهر گردید، ولی به مجردی که از برابر چشمش به من افتاد، خود را عقب کشید و پرده را انداخت.
💡 از مردمان اگر چه کناری گرفته ای این گوشه را برای شکاری گرفته ای