کوره مز

لغت نامه دهخدا

کوره مز. [ رِ م َ ] ( اِ ) شیر مخلوط با دوغ و گورماست. ( ناظم الاطباء ). غذایی از شیر و ماست. ( از اشتینگاس ).

فرهنگ فارسی

شیر مخلوط با دوغ و گورماست. غذایی از شیر و ماست

جمله سازی با کوره مز

گهی خوردی سرم بر سقف کوره گهی پایم فرو رفتی به شوره
تا کوره بآذر بفروزاند مردم تا باغ بآزار بیاراید دادار
همی سخن ها گرم آیدم کز آتش دل دهان چو کوره شد و شد زبان درو اخگر
روند صاف دلان بی تعلق از دنیا برون ز کوره آتش دوید مینا سبز
ز آتش پولاد رمح و تابش دم هر نفس سینه گردون شدی چون کوره آهنگری
وز بهر سپند عارضت گل را در کوره ی مالک افکند رضوان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز