چیز دادن

لغت نامه دهخدا

چیز دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) مال بخشیدن. عطا دادن:
دو هفته ابا گستهم بود شاد
بدو خلعت و چیز بسیار داد. فردوسی.برستم دوصد بدره دینار داد
همان گیو را چیز بسیار داد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

مال بخشیدن. عطا دادن.

جمله سازی با چیز دادن

رئیس‌دانا خوش‌پوش بود، کراوات می‌بست و زندگی مدرنی داشت. به گفته ناصر فکوهی، «این شیک‌پوشی از نظر وی، گونه‌ای رویارویی عملی و نظری با روندهای لمپنیسم اجتماعی بود که در جامعه ما اوج می‌گرفتند و البته برای نشان دادن گرایش خودش به غیرکانفورمیست بود. اما هرگز یک ژست و ادای روشنفکرانه یا چیزی از این دست نبود.»
علاقه شاه ناصرالدین‌شاه به آثار باستانی به تدریج فراتر از حفاری شد و او به فکر ساختن یک موزه در کاخ خود در تهران افتاد. شیندلر در سال ۱۸۷۵ نوشت که "شاهنشاه [شاه شاهان] به بعضی از خارجی‌ها مجوز حفاری تپه‌ها را داده‌است. این‌جای تأسف است که این آثار باستانی به خارج از ایران می‌رود. این تصمیم شاه مبنی بر قرار دادن همه چیز مثل آجر و مهر و غیره در موزه شاهنشاهی امر خوبی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
افتخار یعنی چه؟
افتخار یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز