چو انداختن

لغت نامه دهخدا

چو انداختن. [ چ َ / چُو اَ ت َ ] ( مص مرکب ) چو افکندن. هو انداختن. آوازه درانداختن. شهرت دادن. اشتهار دادن و بیشتر بدروغ یا بگزاف. منتشر کردن خبری را که غالباً بی اصل است. خبری دروغ شایع کردن. انتشار دادن خبری برای غرضی. شایع ساختن امری. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ فارسی

هو انداختن ٠ آوازه در انداختن

جمله سازی با چو انداختن

ليـكـن ايـن وجـه صـحـيـح نيست، براى اينكه هيچ گوينده فصيحى ضمير را از كلام حذفنـمـى كـنـد، و از كـلامـى كه ظاهرش انداختن جسدى بر تخت سليمان (عليه السلام ) است،انداختن خود سليمان (عليه السلام ) را اراده نمى كند، آن هم گوينده اى كه كلامش ‍ فصيحترين كلام است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز