پیل دل

لغت نامه دهخدا

پیل دل. [ دِ ] ( ص مرکب ) که دلی که چون پیل دارد از دلیری. شجاع، دلیر:
ملک پیل دل پیلتن پیل نشین
بوسعیدبن ابی القاسم بن ناصردین.منوچهری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنک دلی مانند پیل دارد شجاع دلیر: ملک پیل دال پیلتن پیل نشین بو سعیدبن ابوالقاسم بن ناصردین... ( منوچهری ) توضیح در دیوان ( منوچهری ) شید دل آمده ( بجای: پیل دل ).

جمله سازی با پیل دل

چو شه را بدید آمد از پیل زیر گرفتش به بر شاه و پرسید دیر
در همین زمان، ایدهٔ طراح نیکخواه جان ری؛ توسط ویلیام پِیلی در جهت الهیات طبیعی پرورانده شد. پیلی استدلال کرده بود که سازش‌های پیچیدهٔ بدن جانداران، نشانه‌های طرح الهی هستند. چارلز داروین جوان، این آرای پیلی را تحسین کرد.
مرگ اگر پشه و مور است ازو در فزعید گرچه پیل دژم و شیر وغائید همه
روزی ز سر تیغ تو آویخته گیر سرهای همه از سر دروازهٔ پیل
ونه‌گات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم دربارهٔ واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشته است. شخصیت اصلی این کتاب بیلی پیل گریم، سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران، در سلاخ‌خانه‌ای در زیرزمین پناه می‌گیرد.
بیشتر سطح استان توسط کوه‌های آلپ برگامو پوشیده شده‌است و دریاچه کومو مهمترین پهنهٔ آبی آن است که از یخچال‌های طبیعی به‌وجود آمده‌است. کومو همچنین از آنجا که زادگاه الساندرو ولتا، مخترع پیل الکتریکی در ۱۸۰۰ می‌باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده
جنده
موزون
موزون
هیت
هیت
فال امروز
فال امروز