پوچ گو

لغت نامه دهخدا

پوچ گو. ( نف مرکب ) هرزه گو:
حدیث پوچ گویان بی تأمّل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمیماند.صائب.

جمله سازی با پوچ گو

دوم - اينكه مراد از آن، همان كارهائى است كه مى كردند و آنرا به خدا نسبت مى دادند وخيال مى كردند كه سعادتشان در آن كارها است، و اينك خداى تعالى آنرا هيچ و پوچ كرد.
5- قاطعيّت بجا و ايستادگى در مقابل اميتازطلبى هاى پوچ، از بهترين شيوه هاى تربيت است. (ليس باءمانيّكم )
از هوا بگذر که هم پیراهن دریا نشد تا نکرد از سر هوای پوچ را بیرون حباب
به سامان جهان پوچ تسکین چیده‌ایم اما به این صندل ‌که ما داریم دردسر نمی‌باشد
به هرجا پرفشان باشد نفر صید جنون دارد نشان پوچ بسیار است این تیر هوایی را
11- ادّعاهاى پوچ و توخالى و سوء استفاده از عناوين و مناصب دروغين، ظلم است.(انّىاذاً لمن الظالمين )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسکل یعنی چه؟
اسکل یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز