پرهیز شکستن

لغت نامه دهخدا

پرهیز شکستن. [ پ َ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) ترک پرهیز کردن. بترک پرهیز گفتن. قطع پرهیز. بریدن پرهیز بیمار را.

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) ترک پرهیز کردن قطع پرهیز کردن. ۲- ( مصدر ) بریدن پرهیز بیمار را.

جمله سازی با پرهیز شکستن

بیماری غم او آن ناتوانی آرد کز ضعف کس نیارد پرهیز را شکستن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشقی فال عشقی فال اعداد فال اعداد فال فرشتگان فال فرشتگان