لغت نامه دهخدا
نقره اندود. [ ن ُ رَ / رِ اَ ] ( ن مف مرکب ) نقره اندوده. به نقره اندوده. که روی آن لعابی از آب نقره داده باشند.
نقره اندود. [ ن ُ رَ / رِ اَ ] ( ن مف مرکب ) نقره اندوده. به نقره اندوده. که روی آن لعابی از آب نقره داده باشند.
نقره اندوه به نقره اندود. که روی آن لعابی از آب نقره داده باشند.
💡 نماى خارجى اين كاخ را با آجر ساخته بودند ولى ستونها و كنگره هاى آن پوشيده ازورقهاى مس بود كه به طلا و نقره اندود شده بود.
💡 زحل از اوج خویش رخ بنمود همچو گویی ز نقره زر اندود