نشست گرفتن

لغت نامه دهخدا

نشست گرفتن. [ ن ِ ش َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) نشستن. جای گرفتن. قرار گرفتن:
نخستین گرفتند بر خوان نشست
پس آنگه به بگماز بردند دست.اسدی.

فرهنگ فارسی

نشستن. جای گرفتن. قرار گرفتن.

جمله سازی با نشست گرفتن

محمّد امين بجاى اينكه پس از در اختيار گرفتن ثروت خديجه به وسوسه هاى زودگذردچار شود جز در كار خير و كمك به بينوايان قدمى بر نمى داشت و بيشتر اوقات فراغترا به خارج مكه مى رفت و مدتها در دامنه كوهها و ميان غار مى نشست و در آثار صنع خدا وشگفتيهاى جهان خلقت به تفكر مى پرداخت و با خداى جهان به راز و نياز سرگرم مىشد. سالها بدين منوال گذشت، خديجه همسر عزيز و با وفايش نيز مى دانست كه هر وقتمحمّد (ص ) در خانه نيست، در (غار حرا) بسر مى برد. (غار حرا) درشمال مكه در بالاى كوهى قرار دارد كه هم اكنون نيز مشتاقان بدان جا مى روند و خاكش راتوتياى چشم مى كنند. اين نقطه دور از غوغاى شهر و بت پرستى و آلودگيها، جايى استكه شاهد راز و نيازهاى محمّد (ص ) بوده است بخصوص در ماه رمضان كه تمام ماه را محمّد(ص ) در آنجا بسر مى برد. اين تخته سنگهاى سياه و اين غار، شاهدنزول (وحى ) و تابندگى انوار الهى بر قلب پاك (عزيز قريش ) بوده است.اين همان كوه (جبل النور) است كه هنوز هم نور افشانى مى كند.
اگر فرد عالم و فاضلى به جلسه درس روى آورد، و استاد هم همزمان با ورود او،سرگرم شروع به تدريس مساءله اى باشد، (بايد براىتجليل از وى ) از ادامه بحث در آن مساءله خوددارى كرده و درنگ نمايد. اگر ورود اينشخص تازه وارد، همزمان با ادامه بحث در آن مساءله، اتفاق افتد (يعنى آن عالم و ياشخص ‍ غريب در اثناء بحث از مساءله اى، وارد جلسه شود) بايد معلم، مساءله بازگوشده و يا مقصود و خلاصه و فشرده اى از آنرا براى تازه وارد تكرار و اعاده كند. و اگرهمزمان با تتمه و پايان گرفتن درس، وارد مجلس بحث و مذاكره گردد، و نيز هنوز جماعتحاضران، از جاى برنخاسته و متفرق نشدند، بايد تتمه گفتگوى خود را رها كرده، واردبحث ديگرى گردد، و موضوع بحث را تغيير دهد تا آنگاه كه اين عالم و دانشمند تازهوارد، جلوس كند. پس از آنكه نشست، مطالب گفته شده را اعاده كند و يا تتمه بحث ومذاكره خود را تكميل نمايد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش
گرایش
ارق ملی
ارق ملی
روزگار
روزگار
فال امروز
فال امروز