مشگین جق

لغت نامه دهخدا

مشگین جق. [ م ِ ج ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع است و 678 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان آتش بیک سر اسکند شهرستان تبریز. در ۲۴ کیلومتری شمال باختری سراسکند. کوهستانی معتدل. دارای ۶۷۸ تن سکنه. آب از رودخانه و چشمه.

جمله سازی با مشگین جق

می کشی و زنده می سازی ز تأثیر نظر جان فدای شیوه ی چشم تو ای مشگین غزال
گرمی از سال ۱۳۵۵ با جدایی شهرستان مغان از شهرستان مشگین‌شهر به مرکز شهرستان تبدیل شد. سپس در سال ۱۳۷۳ دو شهرستان بیله سوار و پارس‌آباد از آن جدا شده و شهرستان مستقلی گردیدند.
بگسل از دام گرفتاری که بر هر ذره اش از کمند زلف مشگین بسته یی بندی دگر
این شهر که در ۷۰ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان مشگین‌شهر و ۴۴ کیلومتری شمال شرقی اردبیل می‌باشد دارای نزدیک به۴۰۰ سکنه دارد.
جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو
حکیمی در سال ۱۳۲۹ بانک عمران را با کمک انوشیروان سپهبدی بنیان نهاد. این بانک پایه اساسی برنامه اصلاحات ارضی بود. او در دوره نوزدهم مجلس نیز برای دومین بار به نمایندگی مشگین‌شهر انتخاب شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
متفاوت یعنی چه؟
متفاوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز